دیجیتال مارکتینگ, مارکتینگ

بنچ مارک یا Benchmark چیست؟

بنچ مارک

در دنیای فناوری اطلاعات و رقابت فراگیر بین شرکت‌ ها، استاندارد سازی عملکرد ها و اندازه‌ گیری عملکرد تبدیل به یک نیاز ضروری شده است. از جمله ابزار های مؤثر در این زمینه، بنچ مارک ها یا Benchmark‌ها می‌ باشند. این اصطلاحات معمولاً در زمینه‌ های مختلفی از تکنولوژی مورد استفاده قرار می‌ گیرند، از اجزای سخت‌ افزاری و نرم‌ افزاری گرفته تا عملکرد دستگاه‌ ها و سرویس‌ ها.

بنچمارک به عنوان یک معیار اندازه‌ گیری و ارزیابی عملکرد یک سیستم، دستگاه یا نرم‌ افزار معرفی می‌ شود. این معیار ها به شکل تست‌ های استانداردی طراحی می‌ شوند تا اینکه عملکرد موارد مختلف را به یک شکل قابل مقایسه و ارزیابی کنند. بنابراین، توسعه‌ دهندگان، تولید کنندگان و مصرف‌ کنندگان از بنچ مارک ها به عنوان یک ابزار مهم برای اندازه‌ گیری کیفیت و کارایی یک محصول یا سیستم بهره می‌ برند.

بنچمارک‌ ها به شرکت‌ ها کمک می‌ کنند تا عملکرد محصولات خود را نسبت به رقبا ارزیابی کنند و بهبود های لازم را اعمال کنند. این ابزار ها همچنین به مصرف‌ کنندگان کمک می‌ کنند تا انتخاب بهتری برای نیاز های خود داشته باشند و به آنها اطمینان بدهند که محصولاتی که انتخاب می‌ کنند، با توجه به استاندارد های مشخصی عمل می‌ کنند.

بنچ مارک ها به دو دسته اصلی تقسیم می‌ شوند: بنچمارک‌ های کارایی (Performance Benchmarks) و بنچمارک‌ های قابلیت (Capability Benchmarks). بنچ مارک های کارایی عمدتاً بر روی سرعت و عملکرد یک سیستم تمرکز دارند، در حالی که بنچمارک‌ های قابلیت بیشتر بر روی ویژگی‌ ها و قابلیت‌ های کلی یک محصول تمرکز دارند.

هر چند که بنچمارک‌ ها ابزاری مفید برای اندازه‌ گیری عملکرد هستند، اما باید توجه داشت که شرایط استفاده و نیاز های مختلف ممکن است تفاوت‌ های زیادی ایجاد کنند. همچنین، انجام تست‌ ها به درستی و بدون تحریف نیاز به روش‌ ها و فرآیند های استاندارد دارد تا نتایج به‌دست‌ آمده قابل اعتماد باشند.

در ادامه این مقاله که توسط کانون آگهی و تبلیغاتی آرسس خلاقیت هوشمند به تحریر در آمده است، به بررسی گسترده‌ تر بنچ مارک ها، انواع آنها، روش‌ های انجام و استفاده از آنها و چالش‌ هایی که ممکن است در این حوزه به‌ وجود بیاید، خواهیم پرداخت.

 

بررسی مفهوم بنچ مارک

بنچ مارک به معنای لغوی “تعیین میزان کارایی” است. در زبان تخصصی تکنولوژی، بنچمارک به عنوان یک ابزار مورد استفاده برای اندازه‌ گیری و ارزیابی عملکرد محصولات یا سرویس‌ های مختلف مورد استفاده قرار می‌ گیرد. این ابزار ها به شکل تست‌ های استانداردی طراحی می‌ شوند تا عملکرد موارد مختلف را به یک شکل قابل مقایسه و ارزیابی کنند.

بررسی مفهوم بنچ مارک

اهمیت بنچ مارک در ارزیابی عملکرد تکنولوژی

در دنیای فناوری پیشرفته امروزی، ارتقاء و بهینه‌ سازی عملکرد تجهیزات، دستگاه‌ ها، و نرم‌ افزار ها یک ضرورت است. برای اندازه‌ گیری و مقایسه عملکرد این محصولات، بنچ مارک ها به عنوان ابزاری حیاتی و اساسی مطرح شده‌ اند.

  1. مقایسه عملکرد

بنچ مارک ها امکان مقایسه مستقیم بین عملکرد محصولات مختلف را فراهم می‌ کنند. این مقایسه‌ ها به توسعه‌ دهندگان و مصرف‌ کنندگان کمک می‌ کند تا تصمیمات بهتری در خصوص انتخاب و استفاده از تجهیزات یا نرم‌ افزار ها بگیرند.

  1. ارزیابی کیفیت و عملکرد

بنچ مارک ها به شرکت‌ ها امکان ارزیابی کیفیت و عملکرد محصولات خود را در مقایسه با استاندارد های مشخص فناوری فراهم می‌ کنند. این ارزیابی کمک می‌ کند تا مشکلات و بهبود های لازم در طراحی و تولید شناسایی شوند.

  1. شفافیت و اعتماد

بنچ مارک ها به مصرف‌ کنندگان اطمینان می‌ دهند که محصولاتی که خریداری می‌ کنند، به واقعیت با عمل می‌ کنند. این ابزار ها باعث افزایش شفافیت در بازار می‌ شوند و اطمینان از کیفیت محصولات ارائه شده را به افراد می‌ دهند.

  1. توسعه رقابت

امکانات بنچ مارک باعث تقویت رقابت در صنایع مختلف می‌ شود. شرکت‌ ها ترغیب به بهبود عملکرد محصولات خود می‌ شوند تا در مقایسه با رقبا بهتر عمل کنند و باعث رشد و توسعه صنایع می‌ شوند.

  1. راهنمای خرید

برای مصرف‌ کنندگان، بنچمارک‌ ها راهنمایی ارزشمندی در فرآیند خرید فراهم می‌ کنند. اطلاعات به‌ دست‌ آمده از تست‌ ها و بنچ مارک ها به مشتریان کمک می‌ کند تا انتخاب درستی را بر اساس نیاز های خود انجام دهند.

هرچند که بنچ مارک ها ابزار های موثری برای ارزیابی عملکرد هستند، اما باید توجه داشت که شرایط استفاده و نیاز های مختلف ممکن است تفاوت‌ های زیادی ایجاد کند. همچنین، نیاز به اجرای تست‌ ها با روش‌ ها و فرآیند های استاندارد، اطمینان از اعتبار و قابل اطمینان بودن نتایج را افزایش می‌ دهد.

اهمیت بنچ مارک در ارزیابی عملکرد تکنولوژی

انواع بنچ مارکتینگ

  1. Ansoff Matrix (ماتریس انساف)

ماتریس انساف یک ابزار استراتژیک است که به شرکت‌ ها کمک می‌ کند تا چهار استراتژی اصلی را برای توسعه محصولات و بازار ها در نظر بگیرند. این ماتریس بر اساس دو متغیر اصلی، یعنی بازار محصول و بازار جغرافیایی، شرکت‌ ها را به چهار ستون “پرنده‌ ها”، “گرگینه‌ ها”، “گلوله‌ ها” و “خزنده‌ ها” تقسیم می‌ کند.

“پرنده‌ ها” نشانگر استراتژی توسعه بازار و محصول می‌ باشند؛ به عبارت دیگر، شرکت‌ها سعی می‌کنند محصولات جدید را در بازار های جدید معرفی کنند. “گرگینه‌ ها” به توسعه محصولات جدید در بازار های موجود اشاره دارند. “گلوله‌ ها” به تکمیل و بهینه‌ سازی محصولات و خدمات فعلی در بازار های موجود اشاره دارند. در نهایت، “خزنده‌ ها” نشانگر استراتژی کاهش و حفظ حصول در بازار های فعلی می‌ باشند.

  1. SWOT Analysis (تجزیه و تحلیل SWOT)

تجزیه و تحلیل SWOT یک ابزار استراتژیک است که شرکت‌ ها را به بررسی نقاط قوت و ضعف داخلی خود، فرصت‌ ها و تهدید های محیط خارجی آماده می‌ سازد. این مدل تصویری از موقعیت فعلی شرکت ارائه می‌ دهد و برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک، توسعه محصولات، و مدیریت ریسک استفاده می‌ شود.

  1. BCG Matrix (ماتریس BCG)

ماتریس BCG یک ابزار مدیریت پرتفوی است که محصولات را بر اساس نرخ رشد بازار و حصول سهم بازار به چهار گروه “ستاره‌ ها”، “گوسفندان”، “مشکل‌ دار ها” و “سگ‌ ها” تقسیم می‌ کند. این مدل به شرکت‌ ها امکان می‌ دهد محصولات خود را مدیریت کرده و تصمیمات استراتژیک بر اساس موقعیت هر محصول در چرخه زندگی بازار انجام دهند.

  1. Porter’s Five Forces (پنج نیروی پورتر)

پنج نیروی پورتر یک مدل تحلیل صنعتی است که به تجزیه و تحلیل اثرات پنج نیروی رقابتی، یعنی قدرت خریداران، قدرت تأمین‌ کنندگان، تهدید از جانب محصولات یا خدمات جایگزین، تهدید از جانب رقبا و تهدید از جانب محصولات یا خدمات جدید، می‌ پردازد. این مدل به شرکت‌ ها امکان می‌ دهد تا درک عمیق‌ تری از رقابت‌ ها و فرصت‌ های بازار خود کسب کنند.

  1. Balanced Scorecard (ترازنما)

ترازنما یک مدل مدیریت استراتژیک است که توسط رابرت کاپلن و دیوید نورتون ارائه شده است. این مدل ارتباط بین اهداف استراتژیک یک شرکت و عملکرد آن را برقرار می‌ کند و به منظور اندازه‌ گیری و مدیریت عملکرد از چهار بُعد اصلی استفاده می‌ کند:

  1. بُعد مالی (Financial)

این بُعد مرتبط با هدف‌ ها و شاخص‌ های مالی شرکت است. این شاخص‌ ها شامل سودآوری، رشد درآمد، بهره‌وری سرمایه، و سایر اهداف مالی مهم می‌ شوند.

  1. بُعد مشتری (Customer)

در این بُعد، هدف اندازه‌ گیری و مدیریت رضایت مشتریان و ارتباطات با آن‌ ها است. شاخص‌ ها ممکن است شامل درصد مشتریان راضی، نرخ بازگشت مشتریان، و سطح خدمات مشتریان باشند.

  1. بُعد فرآیند ها (Processes)

این بُعد به بهینه‌ سازی فرآیند ها و عملکرد داخلی شرکت اختصاص دارد. شاخص‌ ها ممکن است به بهبود کیفیت، کارایی فرآیند ها، و بهینه‌ سازی هزینه‌ ها مرتبط باشند.

  1. بُعد یادگیری و رشد (Learning and Growth)

این بُعد به ارتقاء مهارت‌ ها، دانش، و قابلیت‌ های سازمانی اختصاص دارد. این می‌ تواند شامل تربیت کارکنان، توسعه فناوری، و به‌ روزرسانی دانش سازمانی باشد.

ترازنما به شرکت‌ها امکان می‌ دهد تا استراتژی‌ های خود را به یک نگاه گسترده‌ تر و متعادل‌ تر ارزیابی کنند و اطمینان حاصل کنند که اهداف استراتژیک در همه جنبه‌ های عملکرد سازمان مورد توجه و پیگیری قرار گرفته‌ اند.

  1. Net Promoter Score (NPS)

NPS یک مدل ساده اندازه‌ گیری رضایت مشتری است که به شرکت‌ ها امکان می‌ دهد تا از مشتریان خود بپرسند “تا چه اندازه احتمال دارد که محصول یا خدمات شرکت را به دیگران توصیه کنید؟” مشتریان بر اساس پاسخ به این سوال در سه دسته تقسیم می‌ شوند:

افراد ترویج‌کننده (Promoters): افرادی که امتیاز 9 یا 10 را داده‌اند. آن‌ ها به عنوان مشتریان راضی و فعال در ارتباط با برند شناخته می‌ شوند.

افراد متعادل (Passives): افرادی که امتیاز 7 یا 8 را داده‌اند. آن‌ ها را مشتریانی که راضی هستند اما احتمالاً به سرعت به رقبا تبدیل می‌ شوند.

افراد منتقد (Detractors): افرادی که امتیاز 0 تا 6 را داده‌ اند. آن‌ ها به عنوان مشتریان ناراضی و با احتمال انتقال به رقبا شناخته می‌ شوند.

نمره NPS به عنوان اختلاف بین درصد ترویج‌کنندگان و منتقدان محاسبه می‌شود. این مدل به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد تا عملکرد خود را از دیدگاه مشتریان ارزیابی کرده و بهبودهای لازم را اعمال کنند.

انواع بنچ مارکتینگ

چگونه بنچ مارکتینگ انجام دهیم؟

انجام بنچ مارک (Benchmarking) یک فرآیند سیستماتیک است که شرکت‌ ها از عملکرد و فعالیت‌ های رقبا یا شرکت‌ هایی که در زمینه مشابهی فعالیت دارند، برای بهبود عملکرد و توسعه استراتژی‌ ها استفاده می‌ کنند. در زیر، مراحل اصلی انجام بنچمارک توضیح داده شده‌ اند:

  1. تعیین اهداف بنچ مارک

قبل از شروع هر فرآیند بنچ مارک، باید اهداف مشخص و روشن داشته باشید. این اهداف ممکن است شامل بهبود کیفیت، افزایش بهره‌ وری، کاهش هزینه‌ ها، و یا توسعه بازار باشد.

  1. انتخاب شاخص‌ ها و متریک‌ ها

برای انجام بنچمارک، باید شاخص‌ ها و متریک‌ های مرتبط با هدف خود را انتخاب کنید، که این موضوع می‌ تواند شامل عملکرد مالی، سطح خدمات مشتری، کیفیت محصولات، و سایر متغیر های مهم باشد.

  1. انتخاب مقایسه‌ پذیرها

برای مقایسه، باید شرکت‌ ها یا سازمان‌ هایی که در صنعت یا حوزه مشابهی فعالیت دارند، انتخاب شوند. این انتخاب باید به گونه‌ ای باشد که مشابهت‌ ها و تفاوت‌ های اصلی بین شما و رقبا روشن باشد.

  1. جمع‌ آوری اطلاعات

اطلاعات مرتبط با شاخص‌ ها و متریک‌ ها از شرکت‌ ها یا منابع مختلف جمع‌ آوری می‌ شود. این اطلاعات ممکن است شامل گزارشات مالی، تحقیقات بازار، نظرسنجی‌ ها، و یا داده‌ های داخلی باشد.

  1. تحلیل و مقایسه

اطلاعات جمع‌ آوری شده می‌ تواند تحلیل شود تا مشابهت‌ ها و تفاوت‌ ها در عملکرد و استراتژی‌ ها شناخته شود. این تحلیل به شما کمک می‌ کند تا فهم بیشتری از نقاط قوت و ضعف خود و فرصت‌ ها و تهدید های محیط خارجی کسب کنید.

  1. ارائه پیشنهادات بهبود

بر اساس تحلیل بنچ مارک، می‌ توانید پیشنهادات بهبود مشخص کنید. این پیشنهادات ممکن است شامل بهبود فرآیندها، افزایش کیفیت محصولات، کاهش هزینه‌ ها، و یا استفاده از بهترین عملکرد صنعتی باشد.

  1. اجرای تغییرات

پس از ارائه پیشنهادات بهبود، باید تغییرات مورد نیاز را در سازمان اجرا کرد. این ممکن است شامل آموزش کارکنان، بهینه‌ سازی فرآیند ها، و یا بهبود محصولات باشد.

  1. پایش و ارزیابی

بعد از اجرای تغییرات، لازم است به طور مداوم عملکرد و پیشرفت سازمان را پایش و ارزیابی کنید. این امر اطمینان از ادامه فرآیند بهبود و سازگاری با اهداف بنچمارک است.

انجام بنچ مارک به شرکت‌ ها کمک می‌ کند تا از بهترین عملکرد صنعتی بهره‌ مند شوند و از تجارب و دانش دیگران بهره‌ مند شده و بهبود های مداوم را در سازمان خود اعمال کنند.

چگونه بنچ مارکتینگ انجام دهیم؟

توسعه کسب و کار شما با بنچ مارکینگ

توسعه کسب و کار با استفاده از بنچمارکینگ یک راهکار موثر برای بهبود عملکرد و رشد است. این فرآیند می‌ تواند تاثیرات مثبت بسیاری در توسعه کسب و کار شما داشته باشد. در زیر، تأثیرات و مزایای توسعه کسب و کار با بنچمارکینگ را مورد بررسی قرار داده‌ ام:

  1. شناخت نقاط قوت و ضعف

با انجام بنچمارکینگ، شما می‌ توانید نقاط قوت و ضعف خود را نسبت به رقبا یا صنعت خود را درک کنید. این شناخت ابتدایی، امکان بهبود نقاط ضعف و بهره‌ گیری از نقاط قوت را فراهم می‌ کند.

  1. افزایش تعامل با مشتریان

با مقایسه عملکرد خود با استاندارد های بازار و تجربه مشتریان رقبا، می‌ توانید درک بهتری از ترجیحات و نیاز های مشتریان پیدا کنید. این اطلاعات می‌ تواند به شما در ارتقاء خدمات و تعامل با مشتریان کمک کند.

  1. ایجاد استراتژی‌های بهتر

تحلیل بنچمارک می‌ تواند به شما اطلاعاتی ارائه دهد که در ایجاد استراتژی‌ های بهتر برای توسعه کسب و کار شما موثر است. با داشتن دیدگاهی از بهترین‌ ها در صنعت، شما می‌ توانید استراتژی‌ های موفق تری را طراحی کنید.

  1. کاهش ریسک‌ ها

انجام بنچمارکینگ به شما امکان می‌ دهد که از تجارب و اشتباهات دیگران بهره‌ مند شوید و در نتیجه، ریسک‌ های مرتبط با تصمیمات کسب و کار خود را به حداقل برسانید.

  1. بهبود عملکرد مالی

با مقایسه عملکرد مالی شما با رقبا، می‌ توانید الگو های مالی موثرتری را شناسایی و اجرا کنید. این امر می‌ تواند به افزایش سودآوری و بهره‌وری سرمایه شما کمک کند.

  1. افزایش نوآوری

تحلیل بنچمارکینگ ممکن است منجر به ایده‌ ها و نوآوری‌ های جدید شود. با آشنایی با رویکرد ها و راهکار های دیگران، شما می‌ توانید بهبود های خلاقانه در کسب و کار خود اعمال کنید.

  1. افزایش انعطاف‌پذیری

آگاهی از رویکرد ها و استراتژی‌ های موفق رقبا به شما امکان می‌ دهد در مقابل تغییرات بازار و مخاطرات بهتر و انعطاف‌ پذیر تر عمل کنید.

  1. تسهیل فرآیند تصمیم‌ گیری

داشتن داده‌ ها و اطلاعات کمک می‌ کند تا فرآیند تصمیم‌ گیری در سازمان شما روشن‌ تر و مبتنی بر اطلاعات شود.

با استفاده از بنچمارکینگ به عنوان یک ابزار استراتژیک، به شما این امکان را میدهد که بهبود های مستمر و پایداری در عملکرد و توسعه کسب و کار خود را تجربه کنید. این فرآیند نقش مهمی در سازمان‌ های موفق بازی می‌ کند و به آنها کمک می‌ کند تا بازار را به بهترین شکل تجربه کنند.

توسعه کسب و کار شما با بنچ مارکینگ

سخن پایانی

بنچ مارک، به عنوان یک ابزار حیاتی در مسیر توسعه کسب‌ و کار، نقش بسیار مهمی در بهبود عملکرد و استراتژی‌ های شرکت‌ ها ایفا می‌ کند. این فرآیند، با تسلط بر مدل‌ های مختلف مانند Ansoff Matrix و Balanced Scorecard، می‌ تواند به شرکت‌ ها کمک کند تا با افزایش تعامل با مشتریان، کاهش ریسک‌ ها، و ایجاد استراتژی‌ های نوآورانه، به بهترین عملکرد ممکن دست یابند.

برای ارتقاء اثر بخشی بنچمارک و جلب توجه بیشتر به نتایج حاصل از آن، تبلیغات تلویزیونی و صدا و سیما به عنوان وسایل ارتباطی قدرتمند می‌ توانند نقش بسیار موثری داشته باشند. از طریق تبلیغات در این رسانه‌ ها، می‌ توان اطلاعات مرتبط با مزایا و تأثیرات مثبت بنچ مارک را به جامعه کسب‌ و کار و مشتریان منتقل کرد. استفاده از تصاویر قوی، شعار های جذاب، و داستان‌ های جذاب در تبلیغات می‌ تواند به شرکت شما کمک کند تا بنچمارکینگ را به عنوان یک ابزار برتر در دستیابی به اهداف کسب‌ و کار مطرح کرده و مخاطبان خود را بر اثر بنچمارک در جذب کند.

استفاده از تبلیغات تلویزیونی و صدا و سیما به عنوان یک استراتژی ارتباطی قوی، می‌ تواند تأثیرات بنچمارکینگ را به شکل جذاب و موثر به جامعه مخاطبان ارائه دهد. این ابزار های ارتباطی نه تنها به تبلیغات کسب‌ و کار شما جلب توجه می‌ کنند بلکه اطمینان ایجاد می‌ کنند که مزایا و نتایج حاصل از بنچمارکینگ به درستی به همه ارائه شود. این گام برای تقویت تصویر بنچ مارک به عنوان یک راهکار برجسته در توسعه کسب‌ و کار از اهمیت بالایی برخوردار است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *